پسرم تو میتونی پول؛خونه؛حساب بانکی و حتی امنیت داشته باشی؛اما هیچکدوم از اینها به ریشه دار شدنت کمک نمیکنه.
اینهایی که گفتم فقط جانشینهای ضعیفی برای دوست داشتن و عشق و مهرورزیدن هستن.
با داشتن امنیت فیزیکی - پول و موقعیت اجتماعی - تنها ترس از دست دادن اونها رو در خودت بیشتر میکنی و یا دائم نگران به دست آوردن امنیت بیشتر میشی...
یادت باشه نارضایتی انسان حد و مرزی نداره
عزیز دلم سعی کن راضی بودن به رضای خدا رو با تمام وجودت حس کنی
اون وقت میبینی که هیچ چیز به اندازه ی محبت و قدرت و پشتیبانی خدا توی زندگیت ارزش نداره
دیشب میگفتی حالت خوب نیست
قبل اینکه تو بگی من متوجه شده بودم
میگفتی اعصابت چند روزیه به هم ریخته
اینم من متوجه شده بودم
ترس از آینده و خوندن نشریاتی که مربوط به بچه های موفق در کنکور هست در تو ایجاد ترس کرده بود و احساس بیهودگی میکردی
عزیز دلم این حالت طبیعیه...اگه غیر این بود باید نگران میشدم
اما همین حالت نشون میده تو خودت از درون احساس میکنی باید فعالیتت رو برای رسیدن به خواسته هات مضاعف کنی
اینکه فلانی با معدل بالای19به رشته ی مورد علاقه اش و رتبه ی تک رقمی در کنکور دست پیدا کرده نباید در تو ایجاد ترس کنه
تو هم شاگرد فوق العاده عالی و زرنگی هستی
فقط توکل به خدا و باور حمایت اون رو گاهی فراموش میکنی
دیشب وقتی بغض کردی با تمام غرور مردانه ایی که داشتی و سعی میکردی از ریزش اشکهات جلوگیری کنی اما خواستم که راحت گریه کنی و بعد تو رو به یاد فرصتها و زمانها و کمکهای خدای بزرگ انداختم
دیدی...دیدی...خودت همه رو میدونستی فقط کمی فراموششون کرده بودی
پسر گلم من مطمئنم که با استعانت از درگاه خدای متعال در رسیدن به هدفت موفق خواهی شد
نترس...تلاش کن...پیش برو...موفقیت در انتظار توست
برو پسرم
این ترس و یاس حمله ی شیطان به توست با تلاش و توکل به خدا ثابت کن که نمیتونه در رسیدن تو به هدفت خللی ایجاد کنه
برو پسرم...خدا با توست
پسرم حواست رو جمع کن گاهی اون کسانی که اصلا عشق و محبتی نسبت به دیگران ابراز نکرده اند می آیند و درباره ی عشق کتاب می نویسند.
میدونی در واقع اونها به این شکل نوعی جایگزین برای عشق ورزیدن و محبت کردن به دیگران برای خودشون پیدا کرده اند!!!!
یادت باشه گاهی ممکنه کسانی که قادر نیستند عشق بورزند و مهربان باشند اشعار عاشقانه ی برجسته ایی هم بنویسند...اما مطمئن باش اون افراد تجربه ایی از عشق و محبت و مهر ورزی ندارند.
در نتیجه شعر اونها فقط نوعی حدس و گمان به حساب میاد.
شاید قوه ی تخیل اونها بلندپرواز باشه اما یادت باشه این موضوع هیچ ارتباطی به واقعیت عشق ورزی و محبت کردن نسبت به دیگران نداره.
واقعیت محبت کردن به دیگران کاملا "متفاوته...واقعیت عشق و دوست داشتن رو کسی میتونه بیان کنه که اون رو تجربه کرده باشه.
میدونم بزرگ شدی و به اصطلاح امروزی ها برای خودت مردی شدی ولی به قول قدیمی ها بچه ی ادم قدش به بلندی تیر چراغ برق هم برسه بازم بچه ی آدمیه و از این یکی گریزی نیست
این روزها به قول تو خیلی دارم سعی میکنم اونی باشم که تو دوست داری...اما خیلی سخته
خوب میدونی تو دوست داری هر وقت اراده کنی من تمام و کمال در خدمتت باشم...این که نمیشه
باور کن سخته
درسته که مادرتم اما منم برای خودم به غیر از رسیدگی به تو هزار جور فکر و گرفتاری دارم که باید به همه ی اونها رسیدگی کنم
اما یه سوال برام پیش اومده!!!
تو چرا وقتی میبینی من در اوج کارم هستم توقعاتت بیشتر میشه؟
تا حالا به این فکر کردی چقدر در این مواقع من رو در فشار روحی میگذاری؟
اما با تمام اینها من یه مادر هستم و تو بچه ی من...هر کاری کنی بازم دوستت دارم