معرفی وبلاگ
در وجود هر انساني؛عشق بالقوه و تولد نيافته حضور دارد و مادامي كه اين عشق به فعليت نرسد؛در زندگي دچار بيچارگي و بدبختي خواهد شد.بذر با بذر بودن راضي باقي نمي ماند؛دوست دارد به درختي سبز و خرم تبديل شود؛سر به آسمان بكشد و در باد برقصد.اين آرزوي بذر است. پسرم هميشه در درگاه خداي متعال آرزومندم كه از بيچارگيها و بدبختيها به دور باشي و همواره سبز و خرم سر بر آسمان معرفت الهي افراشته داري... مادرت كسيكه هميشه عاشقانه عاشق تو است!
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 7995
تعداد نوشته ها : 7
تعداد نظرات : 11
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

هر چقدر به تاريخ برگزاري كنكور نزديك ميشيم استرس تو داره بيشتر و اضطراب من براي سلامتيت افزون تر!

شبها تا دير وقت بيداري و تست ميزني و درس ميخوني...

گاهي بسيار اميدواري و زماني بسيار مايوس...

فقط خدا ميدونه كه سر نماز چقدر براي موفقيتت دعا ميكنم.

نه تنها براي تو كه براي همه ي جوانهايي كه امسال زحمت كشيده و قصد شركت در كنكور رو دارند دعاي موفقيت ميكنم!

چهارشنبه بیست و سوم 12 1391 1:34

بالاخره لحظه ایی رو که مدتها بود منتظرش بودی فردا از راه میرسه...

یادته 5سال پیش وقتی برای اولین بار در ارکستر پاییزان به عنوان تک نواز پیانو معرفی شده بودی و در سالن آمفی تئاتر پارک چمران برنامه اجرا کردی چقدر استرس داشتی؟

اما امروز که سالهاست از اون اجرا میگذره و امتحان مهمتری رو فردا پیش رو داری و چند استاد میخوان به نوازندگی تو رای دهند خیلی ریلکس و آکنده از آرامشی...

البته کاملا ریلکس هم نیستی اما خیلی به خودت مسلطی

لذت میبرم وقتی میبینم اینقدر با اتکا به خداوند یکی یکی پله های ترقی رو طی میکنی...

خودت خوب میدونی که فردا مراسم ختم مادربزگم هست اما به دلیل احترامی که برای تو دردانه پسرم قائل هستم به مراسم او نخواهم رفت و در همایش آزمون موسیقی تو حضور خواهم داشت

تو اونقدر برای من با ارزشی که حاضرم به خاطر تو از هر چیزی بگذرم

تو ارزشش رو داری عزیزم

تبریک من رو از همین حالا پذیرا باش پسرم 

پنج شنبه یازدهم 9 1389 17:43

عزیزم لذت میبرم وقتی میبینم چطور غرق درس خوندن هستی

 خودت نمیدونی وقتی سرت روی کتابهات هست و غرق حل کردن مسائل فیزیک و ریاضی هستی چقدر دلم میخواد اون صورت مثل ماهت رو غرق بوسه کنم

اما نمیشه...یعنی نباید در اون مواقع تمرکزت رو بهم بریزم

عزیز دلم هیچ میدونی هوش تو رو به واقعیات دنیای بیرونی نزدیک میکنه؟

دلم میخواد یه روزی به این سوالم فکر کنی:

چی تو رو به دنیای درون رهنمون میکنه؟

جوابش رو میدونی؟

من میگم:

تنها راه شناخت دنیای درون عشق است...عشق به معبود...یک عشق ناب و حقیقی

همیشه از خدا میخوام که در کنار این هوش و پشتکاری که داری معرفت شناخت عشقش رو هم نصیبت کنه

پسر گلم موفق باشی

دوشنبه اول 9 1389 19:41

پسرم تو میتونی پول؛خونه؛حساب بانکی و حتی امنیت داشته باشی؛اما هیچکدوم از اینها به ریشه دار شدنت کمک نمیکنه.

اینهایی که گفتم فقط جانشینهای ضعیفی برای دوست داشتن و عشق و مهرورزیدن هستن.

با داشتن امنیت فیزیکی - پول و موقعیت اجتماعی - تنها ترس از دست دادن اونها رو در خودت بیشتر میکنی و یا دائم نگران به دست آوردن امنیت بیشتر میشی...

یادت باشه نارضایتی انسان حد و مرزی نداره

عزیز دلم سعی کن راضی بودن به رضای خدا رو با تمام وجودت حس کنی

اون وقت میبینی که هیچ چیز به اندازه ی محبت و قدرت و پشتیبانی خدا توی زندگیت ارزش نداره 

چهارشنبه بیست و ششم 8 1389 20:29

دیشب میگفتی حالت خوب نیست

قبل اینکه تو بگی من متوجه شده بودم

میگفتی اعصابت چند روزیه به هم ریخته

اینم من متوجه شده بودم

ترس از آینده و خوندن نشریاتی که مربوط به بچه های موفق در کنکور هست در تو ایجاد ترس کرده بود و احساس بیهودگی میکردی

عزیز دلم این حالت طبیعیه...اگه غیر این بود باید نگران میشدم

اما همین حالت نشون میده تو خودت از درون احساس میکنی باید فعالیتت رو برای رسیدن به خواسته هات مضاعف کنی

اینکه فلانی با معدل بالای19به رشته ی مورد علاقه اش و رتبه ی تک رقمی در کنکور دست پیدا کرده نباید در تو ایجاد ترس کنه

تو هم شاگرد فوق العاده عالی و زرنگی هستی

فقط توکل به خدا و باور حمایت اون رو گاهی فراموش میکنی

دیشب وقتی بغض کردی با تمام غرور مردانه ایی که داشتی و سعی میکردی از ریزش اشکهات جلوگیری کنی اما خواستم که راحت گریه کنی و بعد تو رو به یاد فرصتها و زمانها و کمکهای خدای بزرگ انداختم

دیدی...دیدی...خودت همه رو میدونستی فقط کمی فراموششون کرده بودی

پسر گلم من مطمئنم که با استعانت از درگاه خدای متعال در رسیدن به هدفت موفق خواهی شد

نترس...تلاش کن...پیش برو...موفقیت در انتظار توست

برو پسرم

این ترس و یاس حمله ی شیطان به توست با تلاش و توکل به خدا ثابت کن که نمیتونه در رسیدن تو به هدفت خللی ایجاد کنه

برو پسرم...خدا با توست

سه شنبه بیست و پنجم 8 1389 13:1

پسرم حواست رو جمع کن گاهی اون کسانی که اصلا عشق و محبتی نسبت به دیگران ابراز نکرده اند می آیند و درباره ی عشق کتاب می نویسند.

میدونی در واقع اونها به این شکل نوعی جایگزین برای عشق ورزیدن و محبت کردن به دیگران برای خودشون پیدا کرده اند!!!!

یادت باشه گاهی ممکنه کسانی که قادر نیستند عشق بورزند و مهربان باشند اشعار عاشقانه ی برجسته ایی هم بنویسند...اما مطمئن باش اون افراد تجربه ایی از عشق و محبت و مهر ورزی ندارند.

در نتیجه شعر اونها فقط نوعی حدس و گمان به حساب میاد.

شاید قوه ی تخیل اونها بلندپرواز باشه اما یادت باشه این موضوع هیچ ارتباطی به واقعیت عشق ورزی و محبت کردن نسبت به دیگران نداره.

واقعیت محبت کردن به دیگران کاملا "متفاوته...واقعیت عشق و دوست داشتن رو کسی میتونه بیان کنه که اون رو تجربه کرده باشه.

دوشنبه بیست و چهارم 8 1389 17:53

میدونم بزرگ شدی و به اصطلاح امروزی ها برای خودت مردی شدی ولی به قول قدیمی ها بچه ی ادم قدش به بلندی تیر چراغ برق هم برسه بازم بچه ی آدمیه و از این یکی گریزی نیست

این روزها به قول تو خیلی دارم سعی میکنم اونی باشم که تو دوست داری...اما خیلی سخته

خوب میدونی تو دوست داری هر وقت اراده کنی من تمام و کمال در خدمتت باشم...این که نمیشه

باور کن سخته

درسته که مادرتم اما منم برای خودم به غیر از رسیدگی به تو هزار جور فکر و گرفتاری دارم که باید به همه ی اونها رسیدگی کنم

اما یه سوال برام پیش اومده!!!

تو چرا وقتی میبینی من در اوج کارم هستم توقعاتت بیشتر میشه؟

تا حالا به این فکر کردی چقدر در این مواقع من رو در فشار روحی میگذاری؟

اما با تمام اینها من یه مادر هستم و تو بچه ی من...هر کاری کنی بازم دوستت دارم

دوشنبه بیست و چهارم 8 1389 17:25
X